Mahissssss :
امتحان دین و زندگی داشتیم میخواستم ب ابجیم بگم پاکنو بده گفتم پریسا اون تقوا رو بده
Parisa pirate :
کارت شارژ میخواستم به داداشم گفتم دانیال واسم شارت کارژ بگیر
Parisa pirate :
ب پسرخالم گفتم صبانه چی خوردی میخواس بگه کره پنیر
گف پره کنیر
مهدی :
بدترین سوتی که دادم این بود که رفتم بود مغاز سس قرمز بگیرم به مغازه دار گفتم یه ک___ قرمز لطف کنید . دیگه هچی دیگه از مغازه اومدم بیرون.
Parisa pirate :
یه بار میخاستم بگم کنترل سی دیو بده گفتم سیندیریلیو بده
Lena :
چـن سـال پیـش سر صـف مـدرسـه قرار بـود من یه شعر بخـونم که درباره حضرت محمد بود . . . خیلی استرسشو داشتـم شعرمو قشنـگ خونـدم آخـرش گفتـم
دم به دم بر همه دم بر گل روخسار محمد سولات :|
مـدرسه ترکیـد یلحظـه
*******پرینازم چیه :| *******:
من تابستون میرم ب بچه های ابتدایی نقاشی تدریس میکنم .
مسئول اونجا اسمش خانم رحمانیه . رفتم اسامیه بچه هارو بش بدم / روزه اولی بش گفتم من این فرمو داشته میباشم :|
هیچی اون خودش جلو خودشو گرفت ک نخنده .حالا کسی نبود جلو منو بگیره :|
بد جور سوتی دادم ابروم رف :(((
این قضیه ماله کمتر از 1 هفته پیشه :((
شکنجه گر :
این اتفاق برای چند سال پیش هستش...
من تازه ناهار خورده بودم و زیاد اهل گوشی تلفن جواب دادن هم نبودم از بدشانسی اون روز تلفن خونه زنگ خورد منم گوشی رو جواب دادم چشمتون روز بد نبینه همین که خواستم بگم الو ببخشید ولی یه دفغه آورغ زدم وای خونه ما از خنده رفت روی هوا من تا حالا یه بار هم توی عمرم آروغ نزده بودم آخه...
دیگه بعدش رو تصور کنید من از خجالت آب شدم
marya (گالري سرا ) :
یه سرویس برا مدرسمون داشتیم که رانندش خیلی آدم خوبی بود وکاری به کارما نداشت..منو دوستمم فقط جیغ و داد میکردیم و مردمو اسکل میکردیم...یه روز این راننده سرویس ما یکیو تو خیابون دید و نگه داشتو خلاصه باهم سلام و احوال پرسی کردن...منم جوری که بشنون بلند به دوستم گفتم:
-مثل این که فامیلیه دیرینه دارن...خخخخ
ولی نمیدونم چرا دوستم از خنده قرمز شدوآقای زندی هم(راننده سرویسمون)میرغضب نگام کردواون مرد بیچاره ام هاج و واج موند...
وقتی رسیدم خونه ذهنم به کل درگیر این بود که چرا اینا این شکلی شدن پس؟
فردا صبح که از دوستم پرسیدم
گفت:
-خخخ مری بجا این که بگی دیرینه گفتی ریدینه خودتم نفهمیدی...بلندم گفتی فکر کنم کل خیابون شنیدن...خخخخخ
من:|
دوستم:)))))))))))))))))))
راننده سرویسمونم...هی افسوس میخورد بنده خدا...خخخخ
ياسي :
رفته بودیم عروسی...خلاصه بابامو دوره کرده بودن که برقصه...منم گفتم اااااه بابامو نکنین دیگه....هیچی دیگه...مجلس رف هوا...............
aylin :
ye bar to jameet badasham v pesar daeem goftam dasta bala shalvara paeen...
kheili bad shod:-
... :
سوتی خاصی ندادم فقط خیلی سال پیش روز تولد یه مهمونی حسابی گرفتیم و یه عالمه پول جمع کردم بعدش شوهر عمه ام گفت پول خیلی جمع کردی باید پنجاه پنجاه تقسیم کنی. منم گفتم پنجاه پنجاه نه ، نود، صد.!!
Hana :
چند وقت پیش عمه ام اومد بگه ادامس p.k گفت ادامس brt .
Parisa pirate :
چن روز پیش خونه خالم دعوت بودیم میخواستیم با دخترخالم بریم هایپر خالم اجازه نمیداد گف بجاش برین کافی شاپ صفا سـ▒ *ی *کـــــ تی ر ب جایه صفا سیتی
ینی خونه ترکید
nana :
تبلیغ کنسرت سیروان خسروی واسم اومده بود داشتم از خوشحالی سکته میکردممممممم.......
با ذوق و جیغ رفتم که به خواهرم بگم به جای اینکه بگم سیروان خسروی کنسرت داره گفتم سیروان ک*روی خنسرت داره!!!!
حالا این وسط خواهرم مونده بود که بخنده یا ذوق کنه...
ميگ ميگ :
یه روزبا دوستم رفتم بیرون همان جور که داشتم باها ش صحبت می کردم مستقیم رفتم تو درخت هیچی دیگه خیابون رفت هوا
saghi :
اولین باری که رفتم نون بگیرم فکر می کردم هر کی زرنگ تره زود ترنون میگیره یه جورایی مثل بوفه ی مدرسه هابه خاطر همین تارفتم توی صف پشت سر هم گفتم آقا دوتانصف دوتا نصف نانوا گفت باشه باشه بابا جان به صف بایدبریم هیچی دیگه مردم منو یکم نگاه کردن بعدهمه ترکیدن منم اون وسط یه ادم ضایع
~{aDe$}~ :
يه بار با مخاطب خاصم داشتم تلفني حرف ميزدم-.-
گفت الان كجايي *.*
حول شدم گفتم حالا دروغا(((((((((((:
بدبخت اون گفت حالا بچه اي تا بزرگ شي خيليه{!!!}
منم فحشش دادم قطع كردم^.^
Lena :
چن وخ پیـــــش تو فروشگـاه با مامانم رفته بودیـم ... من میخواسم بگم عاغا در ورود و خروج کجاست ؟؟؟؟
گفتَم در وروج و خروج کجاس ؟؟؟؟ :|