زن زیباست ...
چه آن زمان که از فرط خستگی چهره اش در هم است...
چه آن زمان که خود را می آراید از پس همه خستگیهایش...
چه آن زمان که فریاد می زند بر سرت...
و تو فقط حرکت زیبای لبهایش را میبینی...
چه آن زمان که کودکی جانش را به لبانش رسانده..
و دست بر پیشانی زده و لبخند می زند...
زن زیباست...!
آن زمانی که خسته از همه تُهمتها و نابرابریها..
باز فراموشش نمی شود؛
مادر است، همسر است،راحت جان است ...
زن زیباست ...
زمانی که لطافت جسم و روحش را توأمان درک کردی ...
زمانی که خرامیدنش را بین بازوانت فهمیدی ...
زمانی که نداشته های خودت را به حساب ضعفش نگذاشتی ...
از ته دلت بدان، زن زیبـــــاست...
نظرات شما عزیزان:
دو شنبه 11 شهريور 1392برچسب:
,
| 2:52
| سپیده
|
|