من زنم٬
همانکه شما به جرم عشق ورزیدن ٬
سنگسارش می کنید .
اما خود٬ در خلوت به حریم همه دست درازی می کنید !
من زنم٬
همانکه به جرم اندیشیدن٬
ناقص العقلش می خوانید ٬
اما در نهان٬ افسوس می خورید که نمی توانید مثل من بیاندیشید !
من زنم٬
همانکه به جرم ظریف بودنم٬
مرا ضعیفه مینامید ٬
اما در تنهاییتان از قدرت جذابیتم ٬در شگفت میمانید !
من زنم ٬
همانکه طبیعت بودنم ٬
شما را به لرزه می اندازد ٬
وشما همیشه در جستجوی آنید که قفس بر اندامم زنید ٬
من یک زنم٬
دخترم ٬ همسرم ٬ مادرم ٬خواهرم
من عاطفه ام ٬دلآرامم٬ زهرا یم
سحرم ٬ ترانه ام ٬ ندایم !
من فریاد درگلو مانده ی انسانم٬
بغض فروخورده ی شهلا وسهیلایم٬
من خفه شدم از این همه دروغ وریا ٬
له شدم زیر بار این همه جور وجفا ٬
من دگر امروز فریاد شده ام ٬
صدا شده ام !
من آمده ام تا بنیاد مکروحقه بازییتان را ٬
به هم زنم !
من آمده ام تا قدرت پوشالی تان را ٬
بشکنم !
قانون من درآوردی تان را٬
خط بزنم !
و عصز طلایی این سرزمین را
بامهر خود رقم زنم ٬
که من زنم !
نظرات شما عزیزان:
دو شنبه 11 شهريور 1392برچسب:
,
| 4:58
| سپیده
|
|